معنی فارسی relinquishments
B1چندین عمل رها کردن یا واگذار کردن. این واژه به مجموعهای از مواردی اطلاق میشود که در آنها مسئولیت یا اختیارات رها میشوند.
Instances of the act of relinquishing something, such as rights, property, or responsibilities.
- NOUN
example
معنی(example):
چندین واگذاری اموال در این سال ثبت شده است.
مثال:
Multiple relinquishments of property were recorded this year.
معنی(example):
رها کردنهای او در حین مذاکره به رسیدن به توافق کمک کرد.
مثال:
Her relinquishments during the negotiations helped reach an agreement.
معنی فارسی کلمه relinquishments
:
چندین عمل رها کردن یا واگذار کردن. این واژه به مجموعهای از مواردی اطلاق میشود که در آنها مسئولیت یا اختیارات رها میشوند.