معنی فارسی relumine

B2

دوباره نورانی کردن یا روشن کردن، به ویژه در مورد چیزی که قبلاً نورانی بوده است.

To illuminate or light again.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند نورپردازی خانه قدیمی را دوباره انجام دهند.

مثال:

They decided to relumine the old house.

معنی(example):

هنرمند قصد دارد آثار فراموش‌شده را دوباره نورانی کند.

مثال:

The artist aims to relumine the forgotten masterpieces.

معنی فارسی کلمه relumine

: معنی relumine به فارسی

دوباره نورانی کردن یا روشن کردن، به ویژه در مورد چیزی که قبلاً نورانی بوده است.