معنی فارسی relumines

B2

عمل نورانی کردن مجدد، به ویژه در زمینه‌های نمایش و هنر.

To illuminate again.

example
معنی(example):

آنها نمایشی را برای مشاهده بهتر دوباره نورانی خواهند کرد.

مثال:

They will relumines the display for a better view.

معنی(example):

موزه برنامه‌ریزی کرده است که آثار را دوباره نورانی کند.

مثال:

The museum plans to relumines the artifacts.

معنی فارسی کلمه relumines

: معنی relumines به فارسی

عمل نورانی کردن مجدد، به ویژه در زمینه‌های نمایش و هنر.