معنی فارسی rematerialized

B1

توصیف عمل که در آن چیزی دوباره به حالت مادی خود برگشته است.

Describing the act of something becoming material again.

example
معنی(example):

مدرک پس از اینکه به طور تصادفی حذف شد، دوباره به وجود آمد.

مثال:

The document was rematerialized after it was deleted accidentally.

معنی(example):

او احساس کرد که احساساتش از طریق نامه دوباره به وجود آمده‌اند.

مثال:

She felt that her emotions had been rematerialized through the letter.

معنی فارسی کلمه rematerialized

: معنی rematerialized به فارسی

توصیف عمل که در آن چیزی دوباره به حالت مادی خود برگشته است.