معنی فارسی rematerialize

B1

عمل بازگشت دادن یا دوباره به وجود آوردن چیزی که قبلاً وجود داشته.

To cause something to become material or to return to its original state.

example
معنی(example):

جادوگر قول داده بود که خرگوش را پس از ناپدید شدن دوباره به وجود بیاورد.

مثال:

The magician promised to rematerialize the rabbit after it disappeared.

معنی(example):

او توانست داده‌های گمشده را از نسخه پشتیبان دوباره به وجود بیاورد.

مثال:

He was able to rematerialize the lost data from the backup.

معنی فارسی کلمه rematerialize

: معنی rematerialize به فارسی

عمل بازگشت دادن یا دوباره به وجود آوردن چیزی که قبلاً وجود داشته.