معنی فارسی remembrancership
B1یادآوری، توانایی یا شرایطی برای به یاد آوردن یا به خاطر آوردن، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا ارتباطات طوری که دیگران را به یاد گذشته و لحظات مشترک بیندازد.
The ability or condition of remembering together, particularly in social or collaborative contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
یادآوری او او را در همایش محبوب کرد.
مثال:
Her remembrancership made her a popular figure at the reunion.
معنی(example):
یادآوری او به دیگران کمک کرد تا با گذشته خود دوباره ارتباط برقرار کنند.
مثال:
The remembrancership she offered helped others reconnect with their past.
معنی فارسی کلمه remembrancership
:
یادآوری، توانایی یا شرایطی برای به یاد آوردن یا به خاطر آوردن، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا ارتباطات طوری که دیگران را به یاد گذشته و لحظات مشترک بیندازد.