معنی فارسی rememorate
B1به یاد آوردن دوباره، عملی که در آن افراد خاطرات یا تجربیات گذشته را مجدداً به خاطر میآورند.
To remember again or recall memories, often in a collective setting.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید موفقیتهای خود را به عنوان یک تیم دوباره به یاد بیاوریم.
مثال:
We should rememorate our achievements as a team.
معنی(example):
این مراسم فرصتی برای یادآوری دوباره کسانی بود که در این پروژه کمک کردند.
مثال:
The ceremony was a chance to rememorate those who contributed to the project.
معنی فارسی کلمه rememorate
:
به یاد آوردن دوباره، عملی که در آن افراد خاطرات یا تجربیات گذشته را مجدداً به خاطر میآورند.