معنی فارسی remigrates

B1

بازگشت به کشور مبدا به طور مکرر.

To return to one's home country, often repeated.

example
معنی(example):

او اغلب به کشورش بازمی‌گردد تا خانواده‌اش را ملاقات کند.

مثال:

She often remigrates back to visit her family.

معنی(example):

او هر وقت فرصتی برای دیدن دوستان قدیمی‌اش پیدا می‌کند، بازمی‌گردد.

مثال:

He remigrates whenever he gets a chance to see his old friends.

معنی فارسی کلمه remigrates

: معنی remigrates به فارسی

بازگشت به کشور مبدا به طور مکرر.