معنی فارسی renail

B1

بهره‌برداری از میخ برای اتصال مجدد اجزای مختلف.

To reattach with nails.

example
معنی(example):

شما باید شینگل‌های شل روی سقف را دوباره میخ کنید.

مثال:

You should renail the loose shingles on the roof.

معنی(example):

مهم است که هر گونه مصالح سقفی که جدا می‌شوند را دوباره میخ کنید.

مثال:

It's important to renail any roofing materials that are coming off.

معنی فارسی کلمه renail

: معنی renail به فارسی

بهره‌برداری از میخ برای اتصال مجدد اجزای مختلف.