معنی فارسی renowning

B1

مشهور کردن، به رسمیت شناختن یا اعتبار دادن به یک فرد یا چیز.

The act of making known or celebrated; the process of gaining fame.

example
معنی(example):

عمل معروف کردن می‌تواند وضعیت کسی را افزایش دهد.

مثال:

The act of renowning can elevate someone's status.

معنی(example):

مشهور کردن یک شخصیت تاریخی به حفظ میراث او کمک می‌کند.

مثال:

Renowning a historical figure helps preserve their legacy.

معنی فارسی کلمه renowning

: معنی renowning به فارسی

مشهور کردن، به رسمیت شناختن یا اعتبار دادن به یک فرد یا چیز.