معنی فارسی reorchestrate

B1

دوباره تنظیم کردن قطعه‌ای از موسیقی، به ویژه تغییر در ساختار یا سازبندی آن.

To change the orchestration of music, particularly by modifying the arrangement or instrumentation.

example
معنی(example):

شاعر موسیقی سمفونی را برای یک ارکستر کوچک دوباره تنظیم خواهد کرد.

مثال:

The composer will reorchestrate the symphony for a smaller orchestra.

معنی(example):

پس از دریافت بازخورد، او تصمیم گرفت اثر اصلی‌اش را دوباره تنظیم کند.

مثال:

After receiving feedback, she decided to reorchestrate her original piece.

معنی فارسی کلمه reorchestrate

: معنی reorchestrate به فارسی

دوباره تنظیم کردن قطعه‌ای از موسیقی، به ویژه تغییر در ساختار یا سازبندی آن.