معنی فارسی reorchestrated
B1فرم گذشته فعل دوباره تنظیم کردن، به معنای این که یک قطعه موسیقی یک بار دیگر تنظیم شده است.
The past form of 'reorchestrate', indicating that a piece of music has been rearranged.
- VERB
example
معنی(example):
این اثر کلاسیک برای سازهای مدرن دوباره تنظیم شد.
مثال:
The classic piece was reorchestrated for modern instruments.
معنی(example):
او اثر را دوباره تنظیم کرد تا برای مخاطب امروزی جذابتر شود.
مثال:
He reorchestrated the work to make it more appealing to today's audience.
معنی فارسی کلمه reorchestrated
:
فرم گذشته فعل دوباره تنظیم کردن، به معنای این که یک قطعه موسیقی یک بار دیگر تنظیم شده است.