معنی فارسی reorchestrating
B1فرم حال استمراری فعل دوباره تنظیم کردن که نشان میدهد تنظیم در حال انجام است.
The present continuous form of 'reorchestrate', indicating that the re-arrangement is currently taking place.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال دوباره تنظیم کل کنسرت است تا با محل برگزاری بهتر هماهنگ شود.
مثال:
She is reorchestrating the entire concert to fit the venue better.
معنی(example):
تیم در حال دوباره تنظیم پروژه است تا کارایی آن را بهبود بخشد.
مثال:
The team is reorchestrating the project to improve its efficiency.
معنی فارسی کلمه reorchestrating
:
فرم حال استمراری فعل دوباره تنظیم کردن که نشان میدهد تنظیم در حال انجام است.