معنی فارسی repatriating
B1عمل بازگرداندن به وطن، به ویژه در مورد افراد یا اشیاء.
The act of returning someone or something to their country.
- verb
verb
معنی(verb):
To restore (a person) to his or her own country.
example
معنی(example):
دولت در حال بازگرداندن شهروندانی است که در خارج از کشور گرفتار شدهاند.
مثال:
The government is repatriating citizens stranded abroad.
معنی(example):
آنها در حال بازگرداندن آثار باستانی به کشور مبدأ خود هستند.
مثال:
They are repatriating artifacts to their country of origin.
معنی فارسی کلمه repatriating
:
عمل بازگرداندن به وطن، به ویژه در مورد افراد یا اشیاء.