معنی فارسی repercuss
B1عمل بازتاب یا تأثیر مجدد بر چیزی، به ویژه در زمینه عواقب.
To have a continuing effect or impact, often as a result of an initial action.
- VERB
example
معنی(example):
عملکرد او ممکن است به روشهایی که انتظار نداشت، بازتاب پیدا کند.
مثال:
His actions may repercuss in ways he didn’t foresee.
معنی(example):
عواقب تصمیم او برای سالها بازتاب خواهد داشت.
مثال:
The consequences of her decision will repercuss for years.
معنی فارسی کلمه repercuss
:
عمل بازتاب یا تأثیر مجدد بر چیزی، به ویژه در زمینه عواقب.