معنی فارسی repercussive

B2

تأثیر یا واکنش متقابل، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا سیاسی.

Having an effect that echoes or reverberates; causing consequences or reactions.

example
معنی(example):

این موسیقی تأثیر پیاپی بر روی تماشاگران داشت.

مثال:

The music had a repercussive effect on the audience.

معنی(example):

تغییرات در سیاست در سرتاسر کشور تأثیر پیاپی داشت.

مثال:

The changes in policy were repercussive across the nation.

معنی فارسی کلمه repercussive

: معنی repercussive به فارسی

تأثیر یا واکنش متقابل، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا سیاسی.