معنی فارسی repiece

B1

دوباره سرهم کردن، به معنای جاگذاری یا بازسازی قطعات یک شیء.

To put together or reconstruct something that has been taken apart.

example
معنی(example):

هنرمند مجسمه شکسته را دوباره سرهم می‌کند.

مثال:

The artist will repiece the broken sculpture.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند پازل را بعد از گم کردن چند تکه دوباره سرهم کنند.

مثال:

They decided to repiece the puzzle after losing some pieces.

معنی فارسی کلمه repiece

: معنی repiece به فارسی

دوباره سرهم کردن، به معنای جاگذاری یا بازسازی قطعات یک شیء.