معنی فارسی repile
B1دوباره مرتب کردن، به معنای سازماندهی مجدد یا دوباره انباشت کردن.
To arrange or stack something again in a certain order.
- VERB
example
معنی(example):
میتوانید دادهها را برای سازماندهی بهتر دوباره مرتب کنید.
مثال:
You can repile the data for better organization.
معنی(example):
او مجبور شد پس از بهم ریختن، شنها را دوباره مرتب کند.
مثال:
He had to repile the sand after it was disturbed.
معنی فارسی کلمه repile
:
دوباره مرتب کردن، به معنای سازماندهی مجدد یا دوباره انباشت کردن.