معنی فارسی repossessor
B1شخص یا نهادی که عمل بازپسگیری دارایی را انجام میدهد، معمولاً به نمایندگی از یک مؤسسه مالی.
The person or entity that takes back property from the owner, typically acting on behalf of a lending institution.
- noun
noun
معنی(noun):
Agent noun of repossess; one who repossesses.
example
معنی(example):
دستگاه بازپسگیری برای جمعآوری وسیله نقلیه آمد.
مثال:
The repossessor arrived to collect the vehicle.
معنی(example):
بازپسگیر باید در طول فرآیند از رویههای قانونی پیروی کند.
مثال:
A repossessor must follow legal procedures during the process.
معنی فارسی کلمه repossessor
:
شخص یا نهادی که عمل بازپسگیری دارایی را انجام میدهد، معمولاً به نمایندگی از یک مؤسسه مالی.