معنی فارسی repractice
B1تمرینی جدید برای یادگیری و بهبود مهارتها پس از یادگیری اولیه.
To practice again in order to improve or reinforce skills.
- VERB
example
معنی(example):
مهم است که مهارتهایی را که هفته گذشته آموختهاید دوباره تمرین کنید.
مثال:
It's important to repractice the skills you learned last week.
معنی(example):
معلم دانشآموزان را تشویق کرد که سخنرانی خود را دوباره تمرین کنند.
مثال:
The teacher encouraged the students to repractice their speech.
معنی فارسی کلمه repractice
:
تمرینی جدید برای یادگیری و بهبود مهارتها پس از یادگیری اولیه.