معنی فارسی repressively
B2به معنای انجام کارها به شیوهای سرکوبگرانه و محدودکننده، به ویژه در زمینه آزادی بیان یا رفتارهای اجتماعی.
In a manner that suppresses freedom or expression.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور سرکوبگرانه با مخالفان رفتار کرد.
مثال:
He behaved repressively towards the dissenters.
معنی(example):
دولت به طور سرکوبگرانه رسانهها را سرکوب کرد.
مثال:
The government repressed the media repressively.
معنی فارسی کلمه repressively
:
به معنای انجام کارها به شیوهای سرکوبگرانه و محدودکننده، به ویژه در زمینه آزادی بیان یا رفتارهای اجتماعی.