معنی فارسی repressment

B1

عمل محدود کردن یا سرکوب کردن احساسات، افکار یا رفتارها.

The act of suppressing or restraining; often refers to emotion or opinion.

example
معنی(example):

سرکوب احساسات می‌تواند به مشکلات بهداشت روانی منجر شود.

مثال:

Repressment of emotions can lead to mental health issues.

معنی(example):

سرکوب مخالفت معمولاً در رژیم‌های توتالیتر دیده می‌شود.

مثال:

The repressment of dissent is often seen in totalitarian regimes.

معنی فارسی کلمه repressment

: معنی repressment به فارسی

عمل محدود کردن یا سرکوب کردن احساسات، افکار یا رفتارها.