معنی فارسی repropitiation

B1

عمل جلب دوباره رضایت یا آرامش، مخصوصاً در زمینه‌های مذهبی یا فرهنگی.

The act of appeasing or making amends again.

example
معنی(example):

آرام کردن دوباره ارواح برای جشن ضروری بود.

مثال:

Repropitiation of the spirits was essential for the festival.

معنی(example):

آرام کردن دوباره شامل هدایا و مراسم بود.

مثال:

The repropitiation included offerings and rituals.

معنی فارسی کلمه repropitiation

: معنی repropitiation به فارسی

عمل جلب دوباره رضایت یا آرامش، مخصوصاً در زمینه‌های مذهبی یا فرهنگی.