معنی فارسی reshingling
B1فرایند دوباره شیروانی کردن سقف.
The act of putting new shingles on a roof again.
- VERB
example
معنی(example):
دوباره شیروانی کردن سقف بیشتر از حد انتظار طول کشید.
مثال:
Reshingling the roof took longer than expected.
معنی(example):
آنها در حال دوباره شیروانی کردن سقف در این هفته هستند.
مثال:
They are reshingling the roof this week.
معنی فارسی کلمه reshingling
:
فرایند دوباره شیروانی کردن سقف.