معنی فارسی reshingle

B2

دوباره کاشی کاری کردن یا نصب سقف با استفاده از شیروانی.

To put new shingles on a roof again.

example
معنی(example):

آنها بعد از طوفان تصمیم به دوباره شیروانی کردن سقف گرفتند.

مثال:

They decided to reshingle the roof after the storm.

معنی(example):

خانه قدیمی نیاز به دوباره شیروانی کردن دارد تا از نشتی محافظت کند.

مثال:

The old house needs to be reshingle to protect it from leaks.

معنی فارسی کلمه reshingle

: معنی reshingle به فارسی

دوباره کاشی کاری کردن یا نصب سقف با استفاده از شیروانی.