معنی فارسی reshingled

B1

به حالت دوباره شیروانی شدن برگردانده شده است.

Having had new shingles put on a roof again.

example
معنی(example):

سقف تابستان گذشته دوباره شیروانی شد.

مثال:

The roof was reshingled last summer.

معنی(example):

آنها خانه را دوباره شیروانی کردند تا ظاهر آن را بهبود بخشند.

مثال:

They had the house reshingled to improve its appearance.

معنی فارسی کلمه reshingled

: معنی reshingled به فارسی

به حالت دوباره شیروانی شدن برگردانده شده است.