معنی فارسی residiuum

B2

باقیمانده، چیزی که پس از حذف یا تغییر فرایند باقی می‌ماند.

The portion of a substance that remains after a process, often in a chemical or scientific context.

example
معنی(example):

باقیمانده چیزی است که پس از یک فرایند باقی می‌ماند.

مثال:

Residuum is what remains after a process.

معنی(example):

باقیمانده آزمایش با دقت آنالیز شد.

مثال:

The residuum of the experiment was analyzed carefully.

معنی فارسی کلمه residiuum

: معنی residiuum به فارسی

باقیمانده، چیزی که پس از حذف یا تغییر فرایند باقی می‌ماند.