معنی فارسی resinifying
B1فعل حال برای بیان فرآیند صمغی کردن یک ماده.
The act of causing something to become resin-like.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند در حال صمغی کردن اثر هنری برای بهبود ظاهر آن است.
مثال:
The artist is resinifying the artwork to enhance its appearance.
معنی(example):
آنها در حال صمغی کردن سطح برای نرمتر کردن آن هستند.
مثال:
They are resinifying the surface to make it smoother.
معنی فارسی کلمه resinifying
:
فعل حال برای بیان فرآیند صمغی کردن یک ماده.