معنی فارسی resink

B1

دوباره درزگیری کردن؛ به عمل نشاندن مجدد چیزی به جای خود اشاره دارد.

To sink again, especially referring to setting something back in its place.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که بتن را دوباره درزگیری کند پس از اتمام کار اولیه.

مثال:

He decided to resink the concrete after the initial work was done.

معنی(example):

پیمانکاران مجبور شدند که لوله‌ها را دوباره درزگیری کنند تا نشتی‌ها را برطرف کنند.

مثال:

The plumbers had to resink the pipes to fix the leaks.

معنی فارسی کلمه resink

: معنی resink به فارسی

دوباره درزگیری کردن؛ به عمل نشاندن مجدد چیزی به جای خود اشاره دارد.