معنی فارسی resituate
B1موقعیت قبلی را تغییر دادن یا تنظیم مجدد کردن.
To change the position or location of something.
- VERB
example
معنی(example):
ما نیاز داریم مبلمان را برای مهمانی دوباره جایگذاری کنیم.
مثال:
We need to resituate the furniture for the party.
معنی(example):
معلم تصمیم گرفت دانشآموزان را در کلاس دوباره جایگذاری کند.
مثال:
The teacher decided to resituate the students in the classroom.
معنی فارسی کلمه resituate
:
موقعیت قبلی را تغییر دادن یا تنظیم مجدد کردن.