معنی فارسی resistlessness

B1

کمبود مقاومت، حالتی که در آن فرد توانایی یا تمایل به مقاومت را نداشته باشد.

The state of being without resistance; the lack of ability or willingness to resist.

example
معنی(example):

بینش او در برابر فشاری از سوی همسالان همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

His resistlessness against peer pressure surprised everyone.

معنی(example):

بی‌مقاومتی گاهی می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌های مهم شود.

مثال:

Resistlessness can sometimes lead to missing important opportunities.

معنی فارسی کلمه resistlessness

: معنی resistlessness به فارسی

کمبود مقاومت، حالتی که در آن فرد توانایی یا تمایل به مقاومت را نداشته باشد.