معنی فارسی resmelted
B1به معنای اینکه مادهای دوباره ذوب شده است، به منظور استفاده مجدد یا تغییر شکل.
Indicates that a material has been melted again for reuse or reshaping.
- VERB
example
معنی(example):
شکلات دوباره ذوب شد تا یک گاناش نرم درست شود.
مثال:
The chocolate was resmelted to make a smooth ganache.
معنی(example):
او قطعات قدیمی فلزی را دوباره ذوب کرد تا در آثار هنریاش استفاده کند.
مثال:
She resmelted the old metal pieces to use in her artwork.
معنی فارسی کلمه resmelted
:
به معنای اینکه مادهای دوباره ذوب شده است، به منظور استفاده مجدد یا تغییر شکل.