معنی فارسی restrainer
B1کننده یا ابزاری که باعث محدود کردن یا کنترل رفتار یا شرایط میشود.
Someone or something that restrains.
- NOUN
example
معنی(example):
کنترلکننده به سگ در طول آموزش کمک کرد تا رفتار خوبی داشته باشد.
مثال:
The restrainer helped the dog behave during training.
معنی(example):
یک والد میتواند کنترلکننده رفتارهای افراطی باشد.
مثال:
A parent can be a restrainer of excessive behavior.
معنی فارسی کلمه restrainer
:
کننده یا ابزاری که باعث محدود کردن یا کنترل رفتار یا شرایط میشود.