معنی فارسی restrictionary
B1دیکشنری محدود، به معنای مجموعهای از کلمات خاص که برای هدف خاصی یا استفاده شخصی ایجاد شده است.
A personal or specialized dictionary that contains specific words or terms.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک کلمه جدید به دیکشنری خود برای ارجاعات آینده اضافه کردم.
مثال:
I added a new word to my restrictionary for future reference.
معنی(example):
او یک دیکشنری خصوصی برای استفاده شخصی خود ایجاد کرد.
مثال:
She created a restrictionary for her private use.
معنی فارسی کلمه restrictionary
:
دیکشنری محدود، به معنای مجموعهای از کلمات خاص که برای هدف خاصی یا استفاده شخصی ایجاد شده است.