معنی فارسی resublimate
B1دوباره تصعید کردن، تبدیل احساسات و روابط به شکلهای مثبت.
To convert or transform emotions, often into constructive or creative expressions, again.
- VERB
example
معنی(example):
او قصد داشت احساساتش را از طریق هنر دوباره تصعید کند.
مثال:
She aimed to resublimate her emotions through art.
معنی(example):
روانشناسان به مراجعان تشویق میکنند که ناامیدیهای خود را به فعالیتهای خلاقانه دوباره تصعید کنند.
مثال:
Therapists encourage clients to resublimate their frustrations into creative activities.
معنی فارسی کلمه resublimate
:
دوباره تصعید کردن، تبدیل احساسات و روابط به شکلهای مثبت.