معنی فارسی resue

B1

نجات دادن، بخصوص از یک وضعیت خطرناک یا مشکل.

To rescue or save someone or something from danger or difficulty.

example
معنی(example):

آنها مجبور شدند سگ را از درخت نجات دهند.

مثال:

They had to resue the dog from the tree.

معنی(example):

ما باید فایل‌های مهم را از کامپیوتر خراب شده نجات دهیم.

مثال:

We need to resue the important files from the crashed computer.

معنی فارسی کلمه resue

: معنی resue به فارسی

نجات دادن، بخصوص از یک وضعیت خطرناک یا مشکل.