معنی فارسی resuffer

B1

دوباره درد یا رنج کشیدن، بخصوص در اثر تجربه‌ای منفی.

To experience pain or distress again after having previously endured it.

example
معنی(example):

او پس از عمل جراحی مجبور شد بار دیگر همان درد را تحمل کند.

مثال:

He had to resuffer the same pain repeatedly after his surgery.

معنی(example):

بسیاری از مردم ممکن است در زمان‌های سخت دوباره ضررهای خود را تحمل کنند.

مثال:

Many people might resuffer their losses during tough times.

معنی فارسی کلمه resuffer

: معنی resuffer به فارسی

دوباره درد یا رنج کشیدن، بخصوص در اثر تجربه‌ای منفی.