معنی فارسی reswallow
B1بلعیدن دوباره چیزی، به ویژه زمانی که بلع اول موفق نبوده است.
To swallow something again, especially when the first attempt was unsuccessful.
- VERB
example
معنی(example):
اگر خفه شوید، ممکن است نیاز به بلع دوباره درست داشته باشید.
مثال:
If you choke, you may need to reswallow properly.
معنی(example):
او مجبور شد که دارو را دوباره ببلعد تا بتواند آن را فرو ببرد.
مثال:
He had to reswallow the medicine to get it down.
معنی فارسی کلمه reswallow
:
بلعیدن دوباره چیزی، به ویژه زمانی که بلع اول موفق نبوده است.