معنی فارسی resward
B1دوباره تقدیر کردن یا پاداش دادن به کسی به خاطر تلاشها یا خدماتش.
To reward someone again for their efforts or services.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته تصمیم به دوباره تقدیر کردن از کهنهسرباز به خاطر خدماتش گرفت.
مثال:
The committee decided to resward the veteran for his service.
معنی(example):
آنها قصد دارند در رویداد سالانه به همه داوطلبان دوباره پاداش دهند.
مثال:
They plan to resward all volunteers at the annual event.
معنی فارسی کلمه resward
:
دوباره تقدیر کردن یا پاداش دادن به کسی به خاطر تلاشها یا خدماتش.