معنی فارسی retches

B1

تهوع کردن، عملی که ناشی از احساس تهوع و میل به استفراغ است.

To vomit or have a strong urge to vomit.

verb
معنی(verb):

To make an unsuccessful effort to vomit; to strain, as in vomiting.

معنی(verb):

To reck

معنی(verb):

To reach

example
معنی(example):

او وقتی بوی چیزی بد را می‌شنود، تهوع می‌کند.

مثال:

He retches when he smells something foul.

معنی(example):

دیدن خون او را وادار به تهوع کرد.

مثال:

The sight of the blood made her retch.

معنی فارسی کلمه retches

: معنی retches به فارسی

تهوع کردن، عملی که ناشی از احساس تهوع و میل به استفراغ است.