معنی فارسی retied

B1

دوباره بستن یا محکم کردن چیزی که ممکن است از قبل باز شده باشد.

To tie again something that may have come undone.

verb
معنی(verb):

To tie again; to tie something that has already been tied or was tied before.

مثال:

She stopped walking for a moment to retie her shoe.

example
معنی(example):

او بعد از شل شدن، شال خود را دوباره بست.

مثال:

He retied his scarf after it came loose.

معنی(example):

ملوان گره را دوباره بست تا بادبان را محکم کند.

مثال:

The sailor retied the knot to secure the sail.

معنی فارسی کلمه retied

: معنی retied به فارسی

دوباره بستن یا محکم کردن چیزی که ممکن است از قبل باز شده باشد.