معنی فارسی retightens

B1

محکم کردن دوباره چیزی که ممکن است شل شده باشد.

To tighten something again that may have loosened.

verb
معنی(verb):

To tighten again

example
معنی(example):

او پیچ‌های روی میز را دوباره محکم می‌کند.

مثال:

She retightens the screws on the table.

معنی(example):

او همیشه بعد از باز کردن شیشه درپوش آن را دوباره محکم می‌کند.

مثال:

He always retightens the lid after opening a jar.

معنی فارسی کلمه retightens

: معنی retightens به فارسی

محکم کردن دوباره چیزی که ممکن است شل شده باشد.