معنی فارسی reunionist

B2

شخصی که به جنبش تجمیع دوباره وابسته است و به دنبال اتحاد گروه‌ها یا مناطق تقسیم شده است.

A person who advocates for the reunification of divided groups or regions.

example
معنی(example):

گروه تجمیع دوباره یک راهپیمایی برای وحدت سازماندهی کرد.

مثال:

The reunionist group organized a march for unity.

معنی(example):

طرفداران تجمیع معمولاً کنفرانس‌هایی برای بحث درباره اهدافشان برگزار می‌کنند.

مثال:

Reunionists often hold conferences to discuss their goals.

معنی فارسی کلمه reunionist

: معنی reunionist به فارسی

شخصی که به جنبش تجمیع دوباره وابسته است و به دنبال اتحاد گروه‌ها یا مناطق تقسیم شده است.