معنی فارسی reunitable
B1قابل دوباره گردهم آمدن، به ویژه در مورد روابط یا ارتباطات.
Capable of being brought back together.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
با تلاش، دوستیها میتوانند بعد از مدت طولانی جدا بودن دوباره گرد هم بیایند.
مثال:
With effort, friendships can be made reunitable after a long time apart.
معنی(example):
آنها معتقد بودند که پیوندهای خانوادگیشان با وجود فاصله، دوباره قابل گردهمآوری هستند.
مثال:
They believed their family bonds were reunitable despite the distance.
معنی فارسی کلمه reunitable
:
قابل دوباره گردهم آمدن، به ویژه در مورد روابط یا ارتباطات.