معنی فارسی reuniter

B1

شخصی که به گردهم‌آوری یا ارتباط دادن دیگران کمک می‌کند.

A person who brings others together again.

example
معنی(example):

یک reuniter نقش مهمی در ارتباط دادن دوستان بعد از سال‌ها جدایی ایفا می‌کند.

مثال:

A reuniter plays a vital role in connecting friends after years of separation.

معنی(example):

او به عنوان یک reuniter، رویدادهایی را سازماندهی کرد تا به مردم کمک کند دوباره ارتباط برقرار کنند.

مثال:

As a reuniter, she organized events to help people reconnect.

معنی فارسی کلمه reuniter

: معنی reuniter به فارسی

شخصی که به گردهم‌آوری یا ارتباط دادن دیگران کمک می‌کند.