معنی فارسی revaccinated
B1واکسینه شدن دوباره، به طور خاص زمانی که فرد یا حیوان دوباره واکسن مربوطه را دریافت میکند.
Having received a vaccine again after the initial dose.
- verb
verb
معنی(verb):
To vaccinate again
example
معنی(example):
او قبل از سفر به خارج از کشور دوباره واکسن زده شد.
مثال:
She was revaccinated before traveling abroad.
معنی(example):
او دوباره واکسن زده شدهاست تا از سلامتیاش اطمینان حاصل کند.
مثال:
He has been revaccinated to ensure his health.
معنی فارسی کلمه revaccinated
:
واکسینه شدن دوباره، به طور خاص زمانی که فرد یا حیوان دوباره واکسن مربوطه را دریافت میکند.