معنی فارسی revaluing
B1فرایند ارزیابی مجدد، بررسی دوباره ارزش چیزها برای درک بهتر از وضعیت مالی.
The process of assessing the value of something again, especially for accounting or economic purposes.
- verb
verb
معنی(verb):
To value again, give a new value to.
معنی(verb):
To apply revaluation to a pension benefit.
example
معنی(example):
ارزیابی مجدد ارز میتواند تأثیر زیادی بر اقتصاد بگذارد.
مثال:
Revaluing the currency can impact the economy significantly.
معنی(example):
دولت در حال ارزیابی مجدد داراییهای خود برای بهبود برنامهریزی بودجه است.
مثال:
The government is revaluing its assets to improve budget planning.
معنی فارسی کلمه revaluing
:
فرایند ارزیابی مجدد، بررسی دوباره ارزش چیزها برای درک بهتر از وضعیت مالی.