معنی فارسی revivescence

B1

احیاء، روند یا وضعیت زنده شدن دوباره.

The process or state of becoming revived or re-energized.

example
معنی(example):

احیای شهر پس از جشنواره چشمگیر بود.

مثال:

The revivescence of the town was evident after the festival.

معنی(example):

احساس احیایی در جامعه وجود داشت.

مثال:

There was a sense of revivescence in the community.

معنی فارسی کلمه revivescence

: معنی revivescence به فارسی

احیاء، روند یا وضعیت زنده شدن دوباره.