معنی فارسی reviviction
B1احیای، روند بازگرداندن چیزی به حالت اولیه یا بهبود وضعیتی.
The act of restoring something to its former state or improving a situation.
- NOUN
example
معنی(example):
احیای پروژه به اقتصاد محلی کمک کرد.
مثال:
The reviviction of the project helped local economy.
معنی(example):
تلاشهای احیایی از سوی جامعه خوش آمد گفته شد.
مثال:
The reviviction efforts were welcomed by the community.
معنی فارسی کلمه reviviction
:
احیای، روند بازگرداندن چیزی به حالت اولیه یا بهبود وضعیتی.