معنی فارسی revivifier

B1

چیزی که باعث زنده‌سازی یا جوان‌سازی می‌شود.

Something that revitalizes or restores energy.

example
معنی(example):

چای گیاهی پس از یک روز طولانی به عنوان یک زنده‌کننده عمل کرد.

مثال:

The herbal tea acted as a revivifier after a long day.

معنی(example):

بسیاری می‌گویند که خنده یک زنده‌کننده طبیعی است.

مثال:

Many consider laughter to be a natural revivifier.

معنی فارسی کلمه revivifier

: معنی revivifier به فارسی

چیزی که باعث زنده‌سازی یا جوان‌سازی می‌شود.